شد پهلوان بسته ره را کمر قباد آن کجا کاوه بودش پدر به درگه چنین گفت پیش مهان که این شه ندارد نهاد شهان پدرم از … متن کامل شعر را ببینید ... اسدی توسی اسدی توسی » گرشاسپنامه » داستان گرشاسب با شاه طنجه … از پس او شده شهریار پسر نیز رفته به راه پدر نبیره ببسته به جایش کمر چنان بود رأی شه سرفراز که آن … متن کامل شعر را ببینید ... اسدی توسی اسدی توسی » گرشاسپنامه » سپری شدن روزگار گرشاسب … باد شدم من، به اندرز من بگروید ز من پاک بدرود و خشنو بوید چو روز پدر یکسر آید به سر به جایش نشاید کسی جز پسر نریمان مرا از پسر برتریست چو من رفتم او مر …